کلاس اول که بودیم مینوشتیم آن مرد در باران آمد،اما حالا میدونیم که تا اون مرد نیاد بارون نمیاد....
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان می گویند دوران ظهور تو دورانی است که ازآن به آخرالزمان یاد میکنند و بی حجابی،بی عدالتی،ظلم،فسق و فجور..... از علائم دوران آخرالزمان است.
با این تفاسیرآیا اکنون دوران آخرالزمان فرا نرسیده؟
مگر نمیگویند که در دوران آخرالزمانمردان به شکل زنان و زنان به شکل مردان در می آیند؟آیا ما در همین دوره چنین چیزهایی را مشاهده نمیکنیم؟
دختران پسران جامعه اسلامی ایران که باصطلاح امیدوار کننده ترین مردمان در دین مبین اسلام و آئین مقدس تشیع هستند با چنان سرو وضعی در مکان های عمومی حاضر میشوندکه انسان میخواهد روزی صدبار درود و رحمت بر سرو وضع غربیها بفرستد!!!!!!!!!!!!
دختران ما دیگر نه تنها چادر که مانتو را هم دست و پاگیر میدانند و از پوشیدن آن سر باز میزنند.می گویند در اسلام آزادی وجود ندارد،من میپرسم اولا: آزادی از منظر شما چیست؟آیا اینکه به شما اجازه دهند به هر سلیقه ای که میخواهید بپوشید و به هر راهی که نظر شخصی شماست بگرائید معنای آزادی است؟
ثانیا:آن زنانی که باصطلاح شما در جوامع آرمانی غربی زندگی کردند و مثلا آزاد بودند از وضع خود راضی اند؟
چه خفت ها و بدبختیها و بی احترامیهایی که تحمل نمیکنند،آیا تابحال از زبان خودشان شیرینیزندگی را شنیده اید؟آیا تا بحال با آنان از نزدیک و رودررو صحبت کرده اید؟
مگر نه اینست که ابرقدرت دنیا آمریکا خود را پیشرفته ترین کشور میداند و برای همه میخواهد تعییین تکلیف کند؟پس چگونه به این راحتی یک دانشجو میتواند 34 نفر دانشجو که بهر حال ازقشر فرهیخته کشورند را در عرض چند دقیقه به قتل برساند؟آیا آزادی اینچنینی را میپسندید؟
میگویند حجاب داشتن زنان نشان دهنده آنست که مردان ما انسانهای سالمی نیستند.
من به تعبیری از یکی از دوستان اشاره میکنم:
آیا در تمامی کشورها برای بانکها حداقل 1 نفر نگهبان مسلح نمیگمارند؟پاسخ مثبت است.
آیا این بمعنای آنست که همه کسانیکه به بانک رجوع میکنند سارقند؟مسلما پاسخ منفی است.
هم نگهبان بانک و هم نگهبان زنان(چادر)بمنظور دفع خطر احتمالی از جانب برخی از افراد که در هر جامعه ای وجود دارند ایجاد شده اند.
بیائید مقداری انصاف به خرج دهیم.چرا بایدبه دست خودمان تیشه به ریشه خود بزنیم
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن،تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد،نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح،ظهر نه غروب شد نیامدی
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر عموم شیعیان تسلیت باد.
محرم فصل عشق است
محرم موسم فداکاری است
محرم.....محرم.........محرم.....
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است
یار میگوید حسین دلدار می گوید حسین فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین
یاس می گوید حسین احساس می گویدحسین در کنار علقمه عباس میگوید حسین
خاک می گویدحسین افلاک می گوید حسین هر کسی که خورده شیر پاک می گوید حسین
التماس دعا
شهادت جانسوز مولی الموحدین،امام العارفین،امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام تسلیت باد.
امام علی علیه السلام می فرمایند:
بگذارید و بگذرید،
ببینید و دل مبندید،
چشم بیندازید و دل مبازید،که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت......
علی را وصف در باور نیاید زبان هرگز زوصفش بر نیاید
علی با درد غربت آشنا بود علی تنها ترین مرد خدا بود
گریبان فلک را چاک کردند زمین را از عدالت پاک کردند
شنیدم من خدا هم گریه میکرد امیرالمومنین را خاک کردند
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان
از باورهای عمومی جهان اسلام، به ویژه جامعه تشیع، اعتقاد به مهدویت و آمدن مصلحی بزرگ است. آن که تلاشهای شبانه روزی دیگر مصلحان و مشعلداران هدایت را به ثمر می رساند و انسان گرفتار کج رویها و دلخوشی های زودگذر و اضطراب و دودلی و حیرت را نجات می بخشد. به راستی انتظار وجود چنین نجات بخشی دلهای مرده را زنده می کند و مردم را از نومیدی، که بزرگترین مشکل روانی قرن معاصر است، رها می سازد. پیامبر گرامی اسلام چنین انتظار مثبت و سازنده ای را عبادت و بندگی خداوند سبحان برشمرده، می فرماید:
افضل اعمال امتی انتظار فرج الله - عزوجل-; برترین و والاترین کارهای امت من داشتن امید و تلاش در راستای فرج الهی است.
و امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) نیز فرموده:
انتظروا الفرج و لاتیاسوا من روح الله فان احب الاعمال الی الله - عزوجل - انتظار الفرج; شما امیدوار فرج و گشایش الهی باشید و از کمکهای خداوند نومید نگردید; همانا برترین اعمال در نزد خالق یکتا انتظار فرج است.
کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شود طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را....
امیرمؤمنان(ع) فرمود: [امام] غایب ما دو غیبت خواهد داشت که یکی طولانی تر از دیگری است. در دوران غیبت او، تنها کسانی در اعتقاد به امامتش پایدار می مانند که دارای یقینی استوار و معرفتی کامل باشند.
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)
خیلی دوست دارم بدونم این روزها چه حال و هوایی دارین؟
ما مشتاق ظهور هستیم و شما مشتاقتر
ما دست به دعا برداشتیم و شما لحظه ای دست از دعا برنداشتید
ما اللهم عجل لولیک الفرج گوییم و شما اللهم عجل لظهوری
ما منتظریم و شما منتظر
همه اینها درست و خوب
ولی
ولی تا کی؟
بچه که بودم خوشحال بودم میگفتم حالا تا من بزرگ بشم وقت هست. الآن میبینم که عمر چه زود میگذره ...
جوونیمونم داره تموم میشه ولی خبری نیست.
میترسم پیر بشم و بازم خبری از دیدار نباشه.
چه کار میشه کرد؟ ما که جز دعا کاری از دستمون بر نمیاد.
پس یکبار دیگه دست به سوی خدا بلند میکنم و میگویم:
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
( یا صاحب الزّمان ادرکنا )
آن سفر کرده که صد قافله همراهش باد هر کجا هست خداوند نگهدارش باد
سخن از «مهدى» (علیه السلام)، سخن از «هدایت» است.
سخن از «غیبت»، حدیث «جستجو» است.
سخن از «انتظار»، روایت «حرکت و پویایى» است.
سخن از «ظهور»، بحث از «اشتیاق رهایى» است.
«شوق رهایى»، «حرکت» مى آفریند، و نتیجه «جستجو»، حصول «هدایت» است.
«شیعه بودن» با جمود و سکون سازگار نیست. «شیعه» یعنى «پیرو» و لازمه «پیروى»
«شیعه مهدى (علیه السلام)» بودن، با گمراهى و بى تفاوتى در برابر انحراف
نمى سازد.
و «انتظار ظهور» داشتن، با ماندن در تاریکى ها و تسلیم در برابر وضع موجود قابل جمع
نیست.
اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة
و عرفان الحرمة و اکرمنا بالهدى و الاستقامة
آمین رب العالمین.
بسم رب المهدی(عج)
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که منهم برسم به آرزویی
به ره تو بس که نالم ، ز غم تو بس که مویم
شده ام ز ناله نالی ، شده ام ز مویه ، مویی!
چه شود که راه یابد سوی آب ، تشنه کامی ؟
چو شود که کام جوید ز لب تو کام جویی ؟
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت ، شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه ، بنشین کنار جویی
نه وطن پرستی ازمن به وطن نموده یادی
نه زمن کسی به غربت بنموده جستجویی
مهدی جان!
پستی ها و کجرویها روز به روز در حال افزایش است و عدالت و عدالتخواهی رو به کاهش.
تا کی در این دنیای متحجر با مردمان متکبر ما باید از لحظه انتظار تو باشیم متحیر؟
مولا!
چه تعداد از مردم باید بیایند به زیارت مکه و امام رضا(ع) و رسول تا بگردد حاجات ما مقبول....
انتظار واژه تلخی است ولی چون نام تو را تداعی میکند شیرینی نام تو بر تلخی آن چیره گشته و آن را نابود کرده تا ما همگی با عشق خود را منتظر بدانیم.
ذولفقار جدت امیر المومنین حیدر کرار علیه السلام در انتظار شخصی است که لیاقت دوباره برداشتنش را داشته باشد.
پس هر چه زودتر آنرا بردار و بهمراه آن 313 خوشبختی که خوشبخت تر از آنها در ذهنم متصور نیست بت های زمان را نابود کن.
شاید بگویی چرا خود را از آن جمه 313 نفری جدا کردی مگر از همراهی من و جنگ با شیاطین دوران هراسی داری؟
ولی باید بگویم نه من از ستیز با اهریمنان هراس ندارم بلکه جرات آنرا ندارم که خود را در حد و اندازه یارانت بدانم و هراس از این دارم که با این کار کفر بر زبان رانده باشم.............
(مهدی جان ببخش که توان من بیش از این جملات نبود.فقط میخواستم به زبان خودم بگویم منتظرت هستم)
.................................................................................................................................
دوستان عزیزم سلام
بعلت اینکه وقتم یه خورده کم شده(البته خیلی خیلی کم شده)احتمالا مجبور بشم از این به بعد فقط جمعه ها به روز بشم.
ظاهرا قابل نیستم از حضور در جمع شما دوستان استفاده کنم.......
اگه یه وقت نتونستم خدمتتون شرفیاب بشم و کم خدمتتون رسیدم منو ببخشید.
3 تا دلیل اساسی هم واسه این کارم دارم:
1-امسال آزمون کارشناسی ارشد رو در پیش دارم که حتما با دعای خیر شما باید ارشد جامعه شناسی قبول بشم.
2-یکی از اساتیدمون در حال نوشتن کتابی در مورد فرهنگ عامه یکی از شهر هاست و من بعنوان نماینده ایشون تو زمانهایی که حضور ندارن باید حضور فعال داشته باشم.
3-همین 2 تا باندازه کافی وقت میگیره ولی یه کار ناتموم خیلی مهم هم دارم که الان نمیتونم بگم.
پس به بزرگواری خودتون منو ببخشید و اگه خواستید بدونید کی بیشتر میتونم بهتون سر بزنم باید بگم جمعه ها و حد اکثر شنبه ها.
این عکس از غروب هم شاید بمعنای غروب من باشه........
منو تنها نذاریدا!!!!!!!!
التماس دعا
یا علی
دوستان عزیز سلام
فقط میتونم بگم شرمنده همتونم.
من از 22/3/1385 تا 5/4/1385 امتحان دارم و تا حالا بدجوری درگیرش بودم.1روز 2تا 1 روز 3 تا و با لااقل بجز جمعه روزی 1 امتحان داشتم.ولی از امروز بیشتر بهتون سر مسزنم.
بازم میگم:
شرمنده همتون و فدای مرامتون......
این دسته گلم تقدیم به همتون.
فعلا با اجازه همگی...
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین
فرا رسیدن ایام مقدس فاطمیه بر عموم عاشقان تسلیت باد.
یا بن الحسن!
قسم به عصمت زهرا بیا زغیبت کبری
دگر بس است جدایی خدا کند که بیایی
در روایات، استقامت در دین، پارسایى و تخلق به مکارم اخلاق از ویژگى هاى منتظران حقیقى شمرده شده است. پیامبرگرامى اسلام (ص) در تجلیل از مقام شامخ منتظران حقیقى خطاب به صحابه فرمود: شما اصحاب من هستید، لیکن برادران من مردمى هستندکه در آخرالزمان مى آیند.آن گاه در مقام توصیف اوج مجاهدت و تدین ایشان مى فرماید: هر یک از ایشان، بیش از کسى که بر زجر پوست کندنِ درختِ خار با دست خالى در شبِ تاریک یا نگهدارىِ آتش سوزانِ چوبِ درختِ تاغ درکفِ دست صبر مى کند، در دیندارى خود استقامت مى ورزد. به راستى که آنان چراغ هاى هدایت در شب هاى ظلمانى هستند.
امام جعفر صادق (ع) نیز فرمود: هرکس بخواهد در شمار منتظران حقیقى آن عدلِ منتظَر باشد، باید پارسایى پیشه کند و متخلَق به مکارم اخلاق گردد.
التماس دعا
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری.من چون تویی دارم ولی تو چون خودت نداری............(امام سجاد علیه السلام)
1روزمردی خواب دید که در امتداد ساحل با خدا داره قدم میزنه.
تو پهنۀ آسمون، صحنههایی از زندگیش یکی پس از دیگری نمایان میشد.
تو هر صحنه، روی شنها دو ردیف ردّپا میدید؛ یکی ردپای خودش و دیگری رد پای خدا.
وقتیکه آخرین صحنه از برابر چشماش گذشت، نگاهی به تمام ردّپاها انداخت و متوجه شد که در بسیاری موارد فقط یه جای پا رو ماسهها بهچشم میخوره.
دقیقتر که نگاه کرد، متوجه شد که ردّپاهای منفرد مربوط به دشوارترین و غمانگیزترین مواقع زندگی اون بوده.
از این موضوع عصبانی شد و از خدا پرسید: «خداوندا، تو خود فرمودهای که اگر از تو پیروی کنم، همواره در کنار من خواهی بود و با من خواهی خرامید. و حال آنکه من متوجه شدهام که در خلال دشوارترین لحظات زندگیام تنها یک جفت ردّپا وجود داشته است. نمیدانم چرا در مواقعی که بیش از همه به تو احتیاج داشتهام، مرا ترک کرده و تنها گذاشتهای».
خدا جواب داد: «فرزند عزیزم، من تو را دوست دارم و هرگز رهایت نخواهم کرد. در آن هنگام که با زحمات و آزمایشات دست به گریبان بودی و تنها یک جفت ردّپا میدیدی، من بودم که تو را حمل میکردم.»
مارگرت فیشبک پاورز میگه:
برای من همیشه این سؤال مطرح بوده است که چگونه در مورد من که خدا را نمیشناختم خداوند میفرماید: «مادام که هنوز در رحم مادر بودی، ترا سرشتم. پیش از آنکه حتی متولد شوی ترا میشناختم، و ترا به نام خواندهام.»