سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صله رَحِم، سبب دوستی می شود . [امام علی علیه السلام]

عارفان - *اللهم عجل لولیک الفرج*

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
آقا بیا بخاطر باران ظهور کن....(جمعه 87 خرداد 31 ساعت 9:0 صبح )

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج) 

 

 

جمعه یعنی یک بغل دلواپسی          جمعه یعنی لحظه های بی کسی

جمعه یعنی روح سبز انتظار              جمعه یعنی لحظه های بیقرار

 

التماس دعا


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی(دوشنبه 87 فروردین 12 ساعت 11:7 صبح )

یادمه وقتی که کوچیکتر بودم یه کارتونی از تلویزیون پخش شد که تو اون دو تا خیاط به شهری وارد شدن و ادعا کردم که میتونن بهترین لباسو بدوزن. پادشاه هم خوشش اومد و اونا رو دعوت کرد تا براش لباس بدوزن. اونا هم گفتن لباسی که میدوزن رو هر آدمی نمیتونه ببینه. باید خیلی آدم خوبی باشه تا بتونه لباسو ببینه. خلاصه همه وزیرا و افراد برجسته میفتن و با وجودی که لباسی نمیدیدن از اون تعریف میکردن تا نگن که اونا آدمای بدی هستن. خود پادشاه هم از ترس اینکه مردم نگن اون آدم بدیه از اون لباس تعریف کرد. روزی رسید که باید لباسو میپوشید. به مناسبت حاضر شدن لباس جدید پادشاه خواست تا مردم هم اون لباسو ببینن. همه مردم با اینکه یه پادشاه لخت رو میدیدن ولی از ترس بد نامی همه تحسین میکردن و هورا میکشیدن و در اون بین فقط یه بچه داد زد و گفت که پادشاه لخته. این باعث شد که کم کم همه مردم با اون بچه همصدا بشن و بگن که پادشاه لخته.

حالا منظور من از یادآوری این داستان چی بود؟ امروز هم ما همچین خیاطایی داریم. تو دنیای امروز ما آمریکاییها و اروپاییها همون خیاطا هستن. به همه القا کردن که لباسی که ما میدوزیم بهترین لباسه و اونایی که غیر از این میگن آدمای خوبی نیستن. و متاسفانه اقشار مختلفی از اجتماع ما با اونا همصدا شدن و از ترس اینکه انگ املی و بی فرهنگی بهشون بخوره اونا رو تایید میکنن. اونا زنها رو لخت و بدون لباس با فرهنگ معرفی میکنن و حتی مردا رو. ما هم تو این فکر غرق میشم که چون اونا از ما پیشرفته تر هستن پس هر چی که میگن درسته. ما داریم میبینیم که اونا لخت هستن(مثل پادشاه قصه ما) ولی از ترس انگ بد خوردن نمیتونیم این واقعیت رو به زبون بیاریم. ماها حتی نمیتونیم مثل اون بچه تو قصه صداقت داشته باشیم. اونا میگن که مسلمونا زنا رو محدود میکنن و با این قصه میخوان بگن که خودشون خیلی پیشرفته هستن. اونا به ما القا کردن که فرهنگ یعنی لخت بودن و این پوششی که در اسلام معرفی شده عین بی فرهنگیه. ما هم چون خیلی از خود واقعی خودمون دور شدیم داریم به این عقیده غلط دامن میزنیم و یواش یواش داریم میریم تو راهی که اونا نشونمون میدن. این مدهای عجق وجقی که امروز باب شدن و دخترا و پسرای ما از اونا استفاده میکنن و خیال میکنن که اگه از اون مدها استفاده نکنن بی فرهنگ میشن، به قدری دارن جا افتاده میشن که ما دیگه داریم هویت دینی و ملی خودمون رو از دست میدیم. این مدل موها و شلوارایی که پسرای ما از اونا استفاده میکنن در حقیقت مورد استفاده پست ترین طبقات مردم در اروپا و آمریکا هستن. می بینی پسری شلواری پاش کرده که از چند جا سوراخه. میپرسی چرا شلوار سوراخ پات میکنی، جواب میده: چقدر تو املی، این که سوراخ نیست، این مده. واقعا این چه مدیه که به ما اجازه میده که شلوار پاره پاره تنمون کنیم و تازه بهش افتخار هم بکنیم؟

الغرض، ما الان باید دنبال یه نفر مثل همون بچه تو قصه باشیم تا فریاد بزنه و بگه که بابا این پادشاه لخته. باید بگردیم دنبال اون بچه. و سوال اینجاس که چرا اون بچه خود ما نباشیم؟ به قول استاد شهید، مطهری، اگه برهنگی یه فرهنگه پس حیوانات از همه ما بافرهنگ ترن.

 

با تشکر از دوست خوبم آقا مجید مدیر وبلاگ دین برتر


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

شهادت جانسوز سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه الس(یکشنبه 86 دی 30 ساعت 12:36 عصر )

بیشتر از آب تشنه لبیک بود,افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.(دکتر شریعتی)

السلام علیک یا ابا عبدالله

السلام علیک یا ابا عبدالله

السلام علیک یا ابا عبدالله

..

..

..

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین...

التماس دعا


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

عید ولایت مبارک باد(جمعه 86 دی 7 ساعت 11:59 صبح )

عید سعید غدیر خم برعموم مسلمین جهان تبریک و تهنیت باد

شنیدم از لب ساغر    

       شنیدم از سر منبر

     که گفتند بهر سرمستی   

                  توکلت علی الحیدر

                                 بگو الله اکبر   

                                جونم قربون حیدر

 اگر گردد جدا این سر   

   از این جسم و از این پیکر

                 بگویم مرد و مردانه    

                              توکلت علی الحیدر

عبادت بی ولایت حقه بازی است  

 اساس مسجدش بتخانه سازی است

                  چرا سنی نمی خواهد بداند    

                       وضوی بی ولایت آب بازی است

                                                 

 دردنیا زدم دنیا علی بود    

       به عقبا سر زدم عقبا علی بود

                      به مسجد رفتم از بهر عبادت   

                                     بنا و بانی و بنا علی بود

                  بنازم باغبان و باغ گل را    

                     بنازم مصطفی ختم رسل را

                                 بنازم بوتراب و بوالحسن را  

                                           علی مرتضای بت شکن را

                                        علی چون مجتبی فرزند دارد         

                                                 چو زینب دختری دلبند دارد

                                                                        علی یک باغ گل از یاس دارد      

                                                                                 علی بعد از حسین عباس دارد


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

شهادت امام محمد تقی جواد الائمه علیه السلام بر عموم شیعیان تسلیت(دوشنبه 86 آذر 19 ساعت 10:27 عصر )

مدح و منقبت حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام


اى آن که بر تمام خلایق تو رهبرى

بر ممکنات سیّد و سالار و سرورى

آن جا که آفتاب رخت جلوه گر شود

    خورشید، زهره مى شود و ماه مشترى

شاه نهم ، امام نهم ، حجّت نهم

نور نهم ، ز نور خداوندِ اکبرى

از کثرت لطافت جسم مجرّدى

با یک جهان شرافت روح مصوّرى

هم جانشین هشت امامى به روزگار

هم از شرف ، امام دهم را تو مظهرى

آمد تو را جواد لقب ، زانکه جود تو

از یاد برد حاتم و آن جود جعفرى

از آدم و خلیل ، هم از یوسف و مسیح

وزخَلْق و خُلق ، صورت و سیرت نکوترى

التماس دعا


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد(سه شنبه 86 آبان 15 ساعت 10:57 عصر )

بخشی از وصیت نامه امام صادق  (ع) در بستر بیماری:

ای فرزند: هر کس لغزش دیگران کوچک شمارد، خطای خویش

بزرگ بیند، و هرکه خطای خود کوچک بیند، لغزش دیگران بزرگ انگارد.

آنکه بر سر راه برادر خود چاهی کند، خود در آن چاه افتد.

آنکه با نادان در آمیخت خوار مایه شد و آنکه با دانشوران

        مصاحبت جُست سر افرازی یافت.

ای فرزند: هر چند ترا به سود یا زیان باشد سخن حق گوی.

            مردم را به نیکی بخوان و از بدی باز دار.

میوه ی گوار ابر شاخه ی خوش پدید آید و شاخه ی خوش را ریشه ی

خوب روید و ریشه ی خوب در معدن و سر زمین شایسته پای گیرد.

 

ای فرزند:

اگر دیدار کنی، نیکان را دیدار کن که مردم بد کار چون سنگ

خاره اند و از سنگ خاره هرگز چشمه ی آبی نزاید یا چون

درختی باشد که برگ آن سبزی نگیرد و یا زمینی را مانند

        که از آن گیاهی سر بر نزند...

 

 


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

لذت حجاب...(شنبه 86 مهر 28 ساعت 12:17 صبح )
.....نمی دانید واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم دل مرد هایی که چشمشان به دنبال خوشرنگ ترین زن هاست را می زند.

 نمی دانید چقدر لذت بخش است وقتی وارد مغازه ای می شوم ومی پرسم " آقا اینا قیمتش چنده ؟ " و فروشنده جوابم را نمی دهد ، دوباره می پرسم  "آقا اینا چنده ؟ " فروشنده که محو موهای مش کرده زن دیگریست و حالش دگرگون است ، من را اصلاَ نمی بیند. باز هم سوالم بی جواب می ماند و من خوشحال از مغازه کذائی بیرون می آیم.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی مردهائی که به خیابان می آیند تا لذت ببرند به تو ذره ای محل نمی دهند.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی شاد و سرخوش در خیابان قدم می زنید در حالیکه دغدغه این را ندارید که شاید گوشه ای از زیبائی هاتان پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره به نزدیک ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر زیبائی خود را کنترل کنید ، زیبائی از دست رفته تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان ودانشگاه و... راه می روید و صد قافله دل کثیف همره تو نیست .

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی  جولانگاه نظر های ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی کرم قلاب ماهی گیری شیطان نیستید برای به دام انداختن مردان شهر.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی می بینی که می توانی اطاعت خدایت کنی نه هوایت .

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان راه می روید در حالیکه یک عروسک متحرک نیستید ، یک انسان رهگذرید.

نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد این حجاب .....

خدایا لذتم مداوم باد.

 

با تشکر از خانم قدیانی


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

عید فطر مبارک(جمعه 86 مهر 20 ساعت 5:32 عصر )

عید سعید فطر بر عموم مسلمین تبریک و تهنیت باد

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود       صد حیف از این بساط که برچیده می شود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت        خوشبخت آن کسیست که بخشیده می شود

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت          صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

التماس دعا


» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

درد دلی غیر قابل پخش با مولا علی علیه السلام(پنج شنبه 86 مهر 19 ساعت 10:21 صبح )

مولای من!

خلیفه نیستی
سلطان هم
فقط امام اول مظلومانی
و جای پنج سال
می‌شد که پنجاه سال حاکم باشی
می‌شد که شامات را
چون دندانی کند و پراکند
که سهم بچه‌های ابوسفیان باشد
و در امارت کوفه
کاری هم به «ابن‌ملجم» و «قطام» داد.


می‌شد هر سال
به هند و پارس
به چین و ماچین دعوت شد
سلطان روم
به افتخار حضورت برپا کند
چیزی شبیه همین ضیافت‌های شام
در تالارهای آینه و مرمر
و پشت درهای بسته
می‌شد حسین و حسن را با خود همراه کرد
یکی مشاور اعظم
یکی وزیر خزانه‌داری کل
می‌شد کاری کرد
که جعده هم مشاورت امور بانوان را عهده‌دار باشد
یا کاره‌ای که زهر نریزد


یا نه
حکومت ایران هم می‌شد که سهم حسن باشد
حکومت عراق، سهم حسین
حتی عقیل را می‌شد سه چهار سالی
با حقوق ارزی آن روز
به اندلس فرستاد
می‌شد محمد حنفیه
سفیر سازمان ملل باشد
مانند این پسرخاله‌ها
که تا هنوز و تا همیشه سفیرند!


می‌شد کنار رود فرات
کاخی سبز ساخت
برای تابستان‌ها
سری به بغداد زد
بر بالای کوه ابوقبیس
کاخی سپید داشت
چیزی شبیه کاخ سعدآباد
شبیه کاخ ملک فهد
کاخی بلندتر از خانه‌ خدا


می‌شد که بعد خود
به فکر پادشاهی فرزندان بود
مثل همین ملک حسین و ملک حسن
مثل همین حیدر علی‌اف
و اف بر این دنیا...


می‌شد که امام علی بود و
با تمام جهان ارتباط داشت
مثل همین امام علی رحمانف
می‌شد با خانم رایس دست داد
می‌شد انبان خویش را پر کرد
از شیر مرغ و جان آدمیزاد
از وعده و وعید


و افطاری داد از بیت‌المال
و جامه‌های اطلس و ابریشم پوشید
با میمون و سگ بازی کرد
رقاصه‌های روم را دعوت کرد
با چشم‌بندی و آتش‌بازی
شب را به صبح رساند
در برج‌های دوبی سهمی داشت
در بازار بورس دستی...
نشست بالای تختی و
کلاهی از مروارید و زر بر سر گذاشت
یا دست کم
هر روز یک اسب پیش‌کش قبول کرد
یک شمشیر مرصع
که نام تو بر آن حک شده باشد
ـ این تحفه‌ها از هند است
ـ آن جامه‌ها از روم
ـ این فرش‌های ابریشمین از ایران ...


جشنی بگیر
بگو که شاعران قصیده بخوانند
شب را زود بخواب
که کاترینا و سونامی در راه است


برای کندن چاه
به بردگان سیاه فرمان بده
به شرکت‌های چند ملیتی
برای بردن نان فرصت نیست
این را به سازمان غله و نان بسپار!


این وقت شب
نشسته‌ای و به من لبخند می‌زنی
می‌دانم
این‌گونه شعرها خوب نیستند
اما مولای من!
آن کفش‌های وصله‌دار هم
مناسب پای حضرت حاکم نیست!

» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

لیله القدر خیر من الف شهر(دوشنبه 86 مهر 9 ساعت 1:9 صبح )

شبهای قدر و شهادت مولا علی علیه السلام

کوفه امشب التهاب محشر است          کوفه امشب کربلایی دیگر است

جبرئیل آوای غم سر داده است          در فلک شوری دگر افتاده است

   تیر غصه بر دل زارم نشست               تیغ دشمن فرق مولایم شکست

        قلب مجنون سوی صحرا می رود           حیدر(ع)امشب سوی زهرا(س)می رود


باور نمی کنم که شمشیری پرکینه، اقیانوسی را توان شکافتن داشته باشد. باور نمی کنم که ضربتی نفاق آمیز، خورشید را از نورانیت اندارد. و امشب سرخ ترین پرواز نماز، از رواق خون گرفته محراب بندگی است. شب جان سوزترین ناله های نخلستان!
تهدمت و الله ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انفصمت العروة الوثقی قتل ابن عم المصطفی ...


آن شب، آخرین شب زندگی کوفه بود و خسوفی ترین شب تاریخ...ابرهای سیاه و تاریک، بر آسمان کوفه چنگ انداخته بودند و ماه عالمتاب را در حصار گرفته بودند، تا روشنی اش را محصور کنند... عرشیان آماده ی پذیرایی میهمانی ارجمند بودند و فرشیان از وجود نازنینش، غافل... مرغابی های کوفه آوازی غمگین در گلوی شب می ریختند و سجّاده و محراب، مضطربانه انتظار فاجعه می کشیدند... شانه های زخمی و رنجدیده ی علی، آخرین انبان نان و خرما را بر روی خود جای داد، تا یتیمان بار دیگر، شوق قوت شبانه، اشکشان را خشک کند و بیوه زنان و از کار افتادگان، بار دیگر چشم انتظاریشان به بار نشیند... ملائک آب و جارو می کردند و فخر بر زمینیمان کور دل می فروختند و خود را به داشتن میمهانی عزیز لایق تر از آنان می دانستند... هان ای زمینیان! شما را چه شد که علی تنها ماند؟ جز این بود که لیاقت را خدا از شما ستاند؟
و آن شب کوفه در میان دستانی آکنده از شرم، مردی از تبار قرآن را بر عرشیان تقدیم می کرد...

ای تیغ،نجاتبخش حیدر(ع)بودی         از تیغ زبان خلق بهتر بودی

با آنکه شکافتی سرم را،اما          صد مرتبه نیکتر ز مادر بودی


هان! ای خفتگان تاریخ! با تجسّم محض عدالت چه کردید؟ شرمتان باد که شما را عبرت نیست... فردا روز حسنش را و روزی دیگر حسین و عبّاسش را... و تاریخ را تکرار می کنید... شرمتان باد... ننگتان باد که با وسوسه ی شیطان، دستان خود را هماره بر خون پاکان می آلایید و عبرتتان نمی شود...


 شب می نالید که بدون گریه های علی چگونه به سر آیم و سحر ضجّه می زد که خورشید را چگونه بدون دیدن علی در بر گیرم؟ محراب های های می گریست و برای صدای مناجات علی دلتنگی می کرد... و کوفه یک عمر حامل ننگی عظیم و جبران ناپذیر شد... و علی بود که فائز شد به خدای کعبه...


    ز لیلایی شنیدم یا علی گفت          به مجنونی رسیدم یا علی گفت

      مگر این وادی دار الجنون است          که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

           نسیمی غنچه ای را باز می کرد       به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

         چمن با ریزش باران رحمت               دعایی کرد و او هم یا علی گفت 

            خمیر خاک ادم را سرشتند              چو بر می خواست ادم یا علی گفت

  علی را ضربتی کاری نمی شد        گمانم ابن ملجم یا علی گفت

         مگر خیبر ز جایش کنده میشد          یقین آنجا علی هم یا علی گفت...

یا الله... یا الله... یا الله...
خدایا! بار الها! امشب و این چند شب، شب قدر است... این ما و این تو و این دست نیازمان... این تو و این ما و دست نوازشت...
امشب قرآن بر سر می گیریم و تو را قسم به محمّد و علی و فاطمه و حَسنین و ابناء حسین می دهیم تا از خطاهایمان در گذری و در رحمتت را به رویمان باز کنی... امشب مجیر می خوانیم و تو را به رحمانیتت قسم می دهیم که از آتش دوزخ پناهمان دهی« سُبحانَکَ یا اللهُ تَعالَیتَ یا رَحمنُ اَجِرنا مِنَ النّار ِ یا مُجیر» و زمزمه ی جوشن کبیرمان بلند است و تو را به کلمه به کلمه ی صفّات عالیه ات سوگند می دهیم که ما را از عذاب آخرت خلاصی دهی« سُبحانَکَ یا لا الهَ الّا اَنتَ اَلغَوثَ اَلغَوثَ خَلِّصنا مِنَ النّار ِ یا رَبِّ»... حال آنکه در آتش اشتیاق وصالت می سوزیم...

(با تشکر از وبلاگ رصد بخاطر متن خوبشون)

 

ز مردم دل بکن یاد خدا کن                    خدا را وقت تنهایی صدا کن

در آن ساعت که اشکت میچکد گرم          غنیمت دان و ما را هم دعا کن

 

التماس دعا



» علی عزیزی
»» نظرات دیگران ( نظر)

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های وبلاگ
و اینک محرم ...
عید سعید فطر مبارک باد
میلاد با سعادت منجی عالم بشریت گرامی باد
اوج عزت و غیرت ایرانی
با دولت مردمی
صداقت مهندس موسوی!
آجرک الله یا بقیه الله...
شهادت امیرمومنان حضرت علی علیه السلام بر عموم حق طلبان جهان تسلی
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 6  بازدید
بازدیدهای دیروز: 10  بازدید
مجموع بازدیدها: 172007  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

عارفان - *اللهم عجل لولیک الفرج*
علی عزیزی
سلام دوستان من علی عزیزی مدیر این وبلاگ ضمن خوش آمد گویی به شما چند یادآوری رو متذکر میشم: بهترین عمل انتظار فرج و کمک به ظهور زودتر امام زمان(عج) و راستگوییه. قدر خون شهدا رو بدونیم و فکر کنیم که اونها واسه چی جون خودشون رو فدا کردند؟ بی حجابی و فقر مهمترین معضلات جامعه از دیدگاه من هستند. التماس دعا
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
شگوفه نرگس
مبادا روی لاله ها پا گذاریم...
عشق و مشق
گل نرگس
یه پرستویی که قلبش شکسته
اللهم کن لولیک الحجـة بن الحسـن
علی دایی نگین ورزش آسیا
علی دایی نگین ورزش آسیا
جامعه شناسی
جامعه شناسی
تمام خلقت در انتظارند........
جواب سوالات تبیان و آفتاب
روانشناسی
اسطوره آسیا علی دایی
دل واژه
شهد شهادت
بازمانده
عشق و عرفان
بلور مهتاب
مسافر
صفحات انتظار
ندای عشاق
باران سبز
روانشناسی2
دین برتر
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
سقا خونه
مدلی برای انسان
اشعار مذهبی
دنیای من
هر چه میخواهد دل تنگت بگو...
لیلا ترین لیلا
چشم انتظار
ساغر عشق
اندکی صبر سحر نزدیک است
عروج
مبارزه با تهاجم فرهنگی
همسفر با مسافر
خط شکنان
شهید آوینی
راز دل را نهفتن دشوار است وگفتن دشوار تر
شهید دکتر مصطفی چمران
هرگز نگو خدا حافظ
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم.....
مصاحبه با علی دایی
موسیقی
سایت مولا علی علیه السلام
قلبهای مهربون
زیر باران باید رفت......
ایران.............ایران......
اخبار شیعیان
شاد باش،شادی آور،شادی کن
:::...اسمان ابی خدا...:::
بر بال باد
بوی گل نرگس
مرد کاهگلی
طرفداران وحید هاشمیان
آیت الله فاضل لنکرانی
دنیای توپ گرد و مستطیل سبز
ستاد احیاء فرهنگ مهدویت
شیوا
نسیم بهشت
سیاست روز
عاشق المهدی
عطر شهادت
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «