• وبلاگ : *اللهم عجل لوليك الفرج*
  • يادداشت : رحلت آيت الله مشكيني تسليت باد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اسكناس مچاله

    يك سخنران معروف در مجلسي كه دويست نفر در آن حضور داشتند، يك اسكناس هزار توماني رااز جيبش بيرون آورد و پرسيد : چه كسي مايل است اين اسكناس راداشته باشد؟

    دست همه حاضرين بالا رفت .

    سخنران گفت: بسيار خوب ، من اين اسكناس را به يكي از شما خواهم داد ولي قبل از آن مي خواهم كاري بكنم .و سپس در برابرنگاه هاي متعجب ، اسكناس رامچاله كرد و پرسيد : چه كسي هنوز مايل است اين اسكناس را داشته باشد‌ ؟ و باز دست هاي حاضرين بالا رفت . اين بار مرد ، اسكناس مچاله شده را به زمين انداخت و چند بار آن را لگد مال كرد و با كفش خود آن را روي زمين كشيد . بعد اسكناس را برداشت و پرسيد : خوب ، حالا چه كسي حاضر است صاحب اين اسكناس شود ؟ و باز دست همه بالا رفت .

    سخنران گفت : دوستان ، با اين بلاهايي كه من سر اسكناس آوردم ، از ارزش اسكناس چيزي كم نشد و همه شماخواهان آن هستيد.

    و ادامه داد: در زندگي واقعي هم همين طور است ، مادر بسياري مواردبا تصميماتي كه مي گيريم يا با مشكلاتي كه روبرو مي شويم ، خم مي شويم ، مچاله مي شويم ، خاك آلود مي شويم و احساس مي كنيم كه ديگر پشيزي ارزش نداريم ،ولي اين گونه نيست و صرف نظر از اين كه چه بلايي سرمان آمده است ، هرگز ارزش خود را از دست نمي دهيم و هنوز هم براي افرادي كه دوستمان دارند ، آدم با ارزشي هستيم